کد خبر: ۵۸۷۴
۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰

نقش گل و مرغ ایرانی بر در حرمین کاظمین

رضا مهدوی، هنرمند برجسته کشور در رشته‌های نگارگری، گل و مرغ و تذهیب است. او بیش از ۳۰ سال است که در این بخش کار می‌کند و طراح درب‌ حرمین کاظمین است.

رضا مهدوی، هنرمند برجسته کشور در رشته‌های نگارگری، گل و مرغ و تذهیب است. از او کار‌هایی در مجامع جهانی هنر به نمایش گذاشته شده است. هم از محضر استادانی نامدار بهره برده و هم خود را محصول خودآموزی هنر معرفی می‌کند.

او دروس دانشگاهی را در رشته‌ای دیگر به سرانجام رسانده، اما می‌گوید که از همان کودکی دل‌بسته نقاشی و همه تمرکزش در این بخش بوده است. رضا مهدوی بیش از ۳۰ سال است که در این بخش کار می‌کند. او طراح درب حرمین کاظمین است و همین بهانه‌ای می‌شود برای گفتگو با او.

- شما سال‌هاست در بخش هنر معنوی کار کردید. چند سال اخیر هم در ساخت درب حرم مطهر امام موسی کاظم (ع) مشارکت داشته‌اید و از هنر خود در این کار استفاده کرده‌اید. شاید این متفاوت‌ترین و ماندگارترین تجربه هنری شما باشد.
بله. این افتخار را داشتم. ماجرا برمی‌گردد به چند سال قبل: پیمانکاری که آرایه‌های تزیینی حرمین کاظمین را به عهده گرفته بود به من مراجعه کرد. در بخش اول نمونه‌کاری فرستادم. استاد فرشچیان کار را دیده بودند و از لحاظ فنی تأیید کرده بودند.

شنیدم کار را برای نمادشناسی به دفتر آیت‌ا... سیستانی در نجف هم فرستاده و آن دفتر هم تأیید کرده بود. سپس به من طراحی‌های اسلیمی و خطایی آن را برای قلم‌زنی سفارش دادند. بخشی از اجرای آثار هم در مشهد و اصفهان انجام شده است. به من در بخش طراحی، ۱۸ درب طلایی و یک درب نقره‌ای سفارش داده شد. درب‌های طلایی با ورق‌های مسی و آب‌طلا درست شده، ولی درب نقره‌ای از نقره است.

- چه نکاتی از لحاظ فنی در اجرای این پروژه مهم مدنظر داشتید؟
نکات مختلفی را در نظر می‌گرفتم؛ از لحاظ فنی و هنری اعداد مرتبط با دو امامِ معصومی را که در کاظمین مدفون هستند در نظر داشتم. سال‌های امامت و سن ایشان را در نظر می‌گرفتم و این اعداد را در کنگره‌های قاب‌ها و درب‌ها و گلبرگ‌های گل‌ها رعایت می‌کردیم. همه این موارد نمادین هستند.
 
- باتوجه‌به دیرینه‌بودن هنر‌های سنتی در مشهد، چرا اجرای این پروژه در این شهر صورت نگرفت؟
این‌گونه نیست. علاوه‌بر طراحی درب‌ها، بخش سازه آن و همچنین معرقِ چوب هم در مشهد انجام شد. تنها بخش قلم‌زنی و آب‌کاری طلا را به هنرمندان اصفهانی سپردند.
 
- چرا برای این کار که هم در بخش هنری اهمیت ویژه‌ای دارد و هم در بخش مذهبی، خبررسانی کافی انجام نشد؟
به‌هرحال مباحث هنری مثل برد فلان تیم فوتبال یا قرض‌های بهمان تیم نیست که برای عموم جذابیت داشته باشد و افراد برایش یقه پاره کنند. مسئله منحصر به طراحی و تذهیب هم نیست و اصولاً هنرمندان مظلوم واقع می‌شوند. من، هنرمند طراح این درب‌ها بودم و کار هنری‌ام را انجام دادم. متولیان اصلی یا حامیان مالی پروژه باید خبررسانی انجام می‌دادند که شاید معذوریت‌هایی داشتند که من بی‌خبرم.
 
- آورده مالی این پروژه برای شما چطور بود؟
روزی که این سفارش را به من دادند، گفتم برای من افتخار مهمی است که چنین کاری را از من خواستند، اما به‌هرحال زندگی من و خانواده‌ام از این راه تأمین می‌شود، ولی مبلغی پیشنهاد نمی‌دهم و هرچه قدر خودتان بخواهید من آن را به‌عنوان پیشکش و صله ائمه اطهار (ع) تلقی می‌کنم.

مبلغی که به من اختصاص دادند، بسیارکم بود و ارزش گفتن ندارد و از مبلغی که برای قلم‌زنی پرداخت شد، بسیار کمتر است. درحالی‌که ایده‌پردازی و طراحی بخش اصلی کار را شامل می‌شود. هرچند من برداشت معنوی خودم را از این پروژه در روح و روان و زندگی‌ام به دست آوردم که فوق مادیات است.
 
- چه سختی‌هایی در اجرای طراحی داشتید؟
درب‌ها شکل و قواره استانداردی -آنچنان که متعارف است- نداشتند. دربی دو لَت را با ارتفاع ۳ متر و پهنای ۹۰ سانتی‌متر در نظر بگیرد. کسانی که طراحی سنتی می‌کنند، می‌دانند که طراحی این ابعاد بسیار سخت است. گنجاندن نماد‌هایی که از پیش طراحی شده بود هم در این ابعاد مسئله مضاعفی بود که به سختی کار می‌افزود.

 

طرحی برای درگاه یار
 
- وقتی که در ذهن درب‌های حرم را طراحی می‌کردید، در چه حال و هوایی بودید و وقتی‌که اتود می‌زدید از کجا الهام می‌گرفتید؟
راستش حتی الان هم که خودم کار را نگاه می‌کنم، تعجب می‌کنم که آیا این طرح‌ها را من زده‌ام یا قلمی دیگر در کار بوده است؟ سعی می‌کردم در شرایط خاصی کار کنم. کارگاهم را در جایی کاملا  آرام انتخاب کرده بودم، با وضو و طهارت جسم و جان به کار می‌پرداختم و حتی سعی می‌کردم رو به قبله بنشینم و فکر کنم و اتود بزنم. در حین کار متوسل به خود دو امام مدفون در کاظمین می‌شدم. به خاطر دارم شروع کار براساس جرقه‌ای بود که در ذهنم زده می‌شد.

گلبرگ‌ها را طراحی و نقاشی می‌کردم، بعد برمی‌گشتم و تعداد گلبرگ‌ها را می‌شمردم و به نحو عجیبی می‌دیدم که اگر درِ باب‌الجواد است و پیش از آن می‌خواستم گل‌هایش ۹ گلبرگ داشته باشد، در عمل هم مجموع گلبرگ‌ها ۹ شده است. یک نوبت گلی طراحی کردم و بعدش که به آن نگاه می‌کردم خودم حظ می‌بردم از زیبایی آن. دلم نمی‌آمد در آن تغییراتی بدهم.

تعداد گلبرگ‌هایش را که شمردم دقیق آن عددی بود که باید در آن درب قرار می‌داشت و پیام عددی خاصی را انتقال می‌داد. همین اتفاق در کنگره درب‌ها هم دقیق مناسب سن امام (ع) درمی‌آمد.
 
- درب حرم امامان، دربی نیست که هر روز عوض شود. شاید چند دهه یا چند صد سال همین دربی که طراحی کردید باقی بماند. تصور ماندگاری اثرتان قرن‌ها بعد وقتی دیگر من و شما و آدمیان این نسل نیستیم، چگونه است؟
برای هنرمندان رشته ما و هنرمندان بسیاری از رشته‌ها افتخاری بالاتر از این نیست که آثارشان ماندگار باشد. روزی که به من پیشنهاد انجام این کار داده شد به همین موضوع فکر می‌کردم. هنرمندان بزرگی مثل استاد فرشچیان را در نظر بگیرید، ایشان آثار فوق‌العاده‌ای در کارنامه هنریشان دارند، اما اگر از آنان بپرسید کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید و برایتان افتخارآمیزتر است می‌گویند نقشی که در ضریح امام رضا (ع) و امام حسین (ع) داشتیم برایمان بزرگ‌ترین افتخار هنری و البته مذهبی است.
 
- شاید سینمایی‌بودن یا حتی خوش‌نویس‌بودن برای عموم مردم ملموس باشد، اما شاید آن‌ها هنرمندی را که در رشته گل و مرغ کار کند کمتر دیده یا شنیده باشند. چه‌طور شد که سر از شاخه گل و مرغ درآوردید؟
احتمالاً برمی‌گردد به بخشی که از آن دنیا با خودمان به‌عنوان فطرت به این دنیا می‌آوریم! برخورد کردن با کار‌های رشته تذهیب و گل و مرغ و انرژی مثبتی که این آثار دارد من را صید خودش کرد و رضا مهدوی شد شیفته این رشته هنری. حدود سال ۶۸ نزد مرحوم استاد غدیر صباغیان، نقاشی کار می‌کردم.

یکی از دوستان ایشان، نمونه‌هایی از کار‌های استاد فرشچیان را که با دستگاه کپی سیاه‌و‌سفید تهیه کرده بود، برایمان آورد و من هم دیدم. آن دوره مثل الان نبود که کتاب‌های سلفونی یا وب‌سایت‌های اینترنتی باشد و همه‌کس، همه‌چیزی را دیده باشند. همان کپی‌های سیاه‌و‌سفید کار من را ساخت!

فهمیدم علاقه‌ام دقیقاً به این بخش خاص از هنر است. پیش از آن هم از نقش‌های فرش تقلید می‌کردم و برایم جالب بودند. هر جا می‌رفتم، بیشتر از هر چیز هوش و حواسم به نقش فرش‌هایشان بود. استادم هم می‌گفتند استعدادت در همین بخش تذهیب است. بعد از آن هم خدمت مرحوم استاد اتحاد رسیدم و مراحل زندگی و کار گذشت تا به امروز و من تا الان هم خودم را هنرآموز می‌دانم. هر چند شاید جالب باشد که بدانید در دانشگاه زیست‌شناسی خواندم.
 
- برای آخرین سؤال، پرداختن به پروژه‌ای معنوی مانند آنچه به آن مشغول بودید در زندگی روزمره‌تان چه تأثیر مشهودی داشته است؟
وقتی می‌بینم در زندگی‌ام برخلاف خیلی از افراد گره‌های سخت به وجود نمی‌آید و مشکلات خودبه‌خود حل می‌شوند، می‌دانم بی‌علت نیست. اصولا فکر می‌کنم مهم‌ترین دستاوردی که پرداختن به هنر معنوی در زندگی‌ام داشته این نکته است که حتی وقتی مشکلی پیش می‌آید کاملا مطمئنم که آن مشکل هم مانند موارد دیگری که در طول زندگی داشته‌ام و حل شده، با کمک پروردگار حل خواهد شد. پرداختن به معنویت از انسان جوش‌زدن‌های بی‌مورد را می‌گیرد. آرامش قلبی محصول این کار است.

* این گزارش، پنج شنبه، ۹ آذر ۹۶ در شماره ۲۶۳ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.

ارسال نظر